پیاده روی اربعین

ساخت وبلاگ
نمی‌رسم نمی‌تونم برسم...  تا خوب میشیم، تا میام عنان زندگی رو دست بگیرم، دوباره ویروس ما رو میندازه.  باز خداروشکر همسر مریض نمیشه، وگرنه اگه ایشونم میفتاد تو خونه و از کارهاش می‌موند، کلافگی من چند برابر می‌شد.  دوشنبه اومدیم خونه خودمون. سه شنبه رو خونه بودم و ۴ شنبه دوباره رفتیم تهران. همونجا ویروسه رو گرفتم و دوباره...  الحمدلله ، انتخابات خوبی بود، از این جهت که لیستی رای ندادن، باعث شد خیلی تحقیق و موشکافی کنم، کلی با رفقا تبادل نظر کردیم، تا تهش به جمع بندی درستی برسیم گرچه امسال با بیشترین استرس رای دادم، که آیا درست انتخاب کردم یا نه ولی بنظرم این در مسیر بلوغ سیاسی بودن، خیلی مهم و حیاتیه. همه ضعف ما از اینه که تحلیل سیاسی درستی نداریم و امسال گامی برای رشد سیاسی بود. خیلی خوبه.  اما یه ناراحتی هم دارم که برای افزایش مشارکت تقریبا هیچ کاری نکردم.  واقعا از اینکه نمی‌تونم یه کار مفیدتر اضافه تو برنامه زندگیم بگنجونم و همش به شکست می‌خورم، خیلی ناراحتم.  حتی چند ماهه که کسب و کارم هم درست پیش نبردم.  پیاده روی اربعین...
ما را در سایت پیاده روی اربعین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7misaq213d بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1402 ساعت: 14:13

۱۳ رجب، یه مجلسی دعوت شده بودیم که من دلم نمی‌خواست برم... به همسرم گفتم و منطقی پذیرفت. ولی ته دلش هم ناراحت شد. ( کاش نگفته بودم)  بعدش که دیدم اینطوری شد، دلم رو راضی کردم و آروم کردم و بعدش به همسر گفتم: نه ولش کن آقا ، بریم... و وانمود کردم که مساله ام کاملا حل شده و راضی‌ام، چون می‌دونستم دلش می‌خواد که باشه ولی دوست نداره من هم دلخور باشم‌.  دلم رو راضی کردم و توی کانال خصوصیم، به امام زمان گفتم هوامو داشته باشن و اون چیزایی که می‌ترسم ازش، پیش نیاد.  دو سه روز پیش همسرم زنگ زد و گفت: خانم دمت گرم که قبول زحمت کردی بری خونه مادرت، من درسمو بخونم. حالا من هم یه خبر خوب دارم.  سفر ۳ روزه کربلا دعوت شدیم، آخر هفته ( درست همون ۳ روزی که قرار بود توی اون موقعیت باشم) واقعا هنگ کردم یه لحظه. گفتم بپرس ببین ناراحت نمیشن اونها؟  گفت نه دیگه، کربلاست پیاده روی اربعین...
ما را در سایت پیاده روی اربعین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7misaq213d بازدید : 24 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1402 ساعت: 2:15

توی هیئت دیدمش هم خودم ، هم اون، هیجان داشتیم که درباره ازدواجش صحبت کنیم، آخر شب تا هیئت خالی بشه؛ حرف زدیم بالاخره بعد کلی بالا پایین و سخت‌گیری مادرش سر تحصیلات عالیه، ( چون خودش نخبه علمی محسوب میشه و خیلی هم فعاله) و این تهرانی نبودن و ساکن تهران بودنش، درکنار شرایط اعتقادی و فکری و روحیاتی‌اش ، که ازدواجش رو سخت می‌کرد، یه پسر خیلی مناسب بهش معرفی شده بود و از قضا عروس شهر ما شد و یه جورایی فامیل دورمون هم شد پیاده روی اربعین...
ما را در سایت پیاده روی اربعین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7misaq213d بازدید : 24 تاريخ : سه شنبه 26 دی 1402 ساعت: 20:58

این دلنوشته برای فاطمیه اوله. نوشتم اما فرصت نشد مرتبش کنم، و برای اینجا آماده بشه. الان دیدم انتشارش خالی از لطف نیست. بفرمایید:   درست شب شهادت حضرت زهرا(س) یه چیزی پیش اومد که من ناراحتی عمیق همسرم رو تو چشم هاش دیدم. از بی انصافی و بی رحمی یه عده و چقدرررر مُردم و زنده شدم، چون موقعیتی نبود که من حرفی بزنم. خوابم نبرده از مرور قضیه... ولی... . یه لحظه به این فکر کردم مادر، چقدررررر آب شدن قطره قطره وقتی رنج شوهرشون... که نه! رنج امامشون رو دیدن پیاده روی اربعین...
ما را در سایت پیاده روی اربعین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7misaq213d بازدید : 11 تاريخ : شنبه 9 دی 1402 ساعت: 5:30

یک ۱ دقیقه و ۵۸ ثانیه تا اذان مونده. نرگس رو آروم میذارم پایین و میرم آشپزخونه یکم آب می‌ریزم تو لیوان.  جرعه آخر رو که قورت میدم، صدای الله اکبر اذان بلند میشه. به فکر فرو میرم که چطور تا همین یک ثانیه پیش می‌تونستم همه چیز بخورم ولی حالا ، حتی یه ذره غذا اگه توی دهنم باشه باید دربیارم.  حتی یه جرعه آب.  فلسفه اینهمه نظم و دقت رو می‌بینی؟  اینهمه آن تایم بودن!  با خودم فکر می‌کنم: وقت شناسی برای خدا خیلی مهمه. وگرنه انقدر نماز اول وقت اجر نداشت ( مثل آخرت در برابر دنیا)  یا احکام روزه اینهمه دقیق نبود.  _____ دو روزهایی که روزه نیستم، احساس بدی دارم. به خودم، به اینکه مجبورم غذا و آب بخورم. حتی افطار که میشه خودم رو مستحق اون سفره زیبای پر از معنویت، نمی‌بینم. حظروحی نمی‌برم. ولی دیشب که با خودم خلوت داشتم و فهمیدم که علت ناراحتی و خشم پنهانی که دارم، این عذاب وجدانه است، با خودم گفتم: این حس ها برای نفسه مروه!  چیزی رو که خدا بهت اجازه داده تو نباید به خودت حروم کنی. حق نداری خودت رو سرزنش کنی.  با خودت مهربون باش. اینجوری قدرت و توان بدنت هم بیشتر میشه. شاید بیشتر تونستی روزه بگیری.  ______ سه تازگی ها از یه دکتر طب سنتی معتبر شنیدم اولین چیزی که باید افطار رو باهاش باز کنیم، آب جوشیده ولرمه.  قبلاها آب فاتر رو زیاد شنیده بودم ولی گمان می‌کردم دمای آب مهم نیست.  اون می‌گفت مزاج روزه گرم و خشکه، (رمض= آتش، سوزاندن) اخلاط فاسد، سموم، سوءمزاج ها رو روان می‌کنه تا دفع بشه یا از بین بره. به شرط تغذیه درست البته. به شرط اینکه به هوای چند ساعت گرسنگی، چند برابر نیازمون آب و غذا نخوریم تا بدتر پر بشیم!  خلاصه می‌گفت پیاده روی اربعین...
ما را در سایت پیاده روی اربعین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7misaq213d بازدید : 71 تاريخ : جمعه 11 فروردين 1402 ساعت: 23:47